دغدغه های روزمره زندگی افراد در عناوین مختلف و پیشتازی تکنولوژی های پیشرفته و صنعتی موجب کم تحرکی و حتی بی تحرکی آدم ها شده است. بقیه در ادامه مطلب
نتیجه این بی تحرکی که از معایب تمدن نوین به شمار می آید، تنبل شدن عضلات بدن و گرفتگی آن ها و خشک شدن مفاصل در مکانیزم جسمانی و احساس خستگی، کم حوصلگی، استرس و اضطراب در حالت های روانی می باشد.
تمرینات کششی، به عنوان راه حلی برای دوری از این امراض یکی از ساده ترین و ارزان ترین روش هایی است که می تواند مضرات کم تحرکی را کم رنگ کند یا دست کم زمینه ساز افزایش توان جسمانی گردد. زیرا تمرینات کششی عضلات و مفاصل را آماده و متحرک نگاه می دارد و هماهنگی بهینه ای بین تحرک و تنفس را موجب می شود.
فواید تمرینات کششی
بعضی ها فکر می کنند که اجرای این تمرین ها تنها قبل از پرداختن به ورزشهای مختلف مفید است و هدف آن آمادگی بدن برای فعالیت های جسمانی سنگین است. اما برخلاف تصور این افراد، هدف از اجرای حرکات کششی این است که انسان وضعیت جسمانی خود را بشناسد، جریان انرژی را در بدنش لمس کند، تنش را بشناسد و روش های تنش زدایی را فرا گیرد، روش های آرام سازی بدن را با تمرکز فراوان در اجرای تمرین ها دریابد و صبور بودن و با قاعده زندگی کردن را بیاموزد، خوب تنفس کند و سیستم عصبی خود را کنترل نماید.
دست كم شش نوع نحوه برخورد ورفتاربا ريسك امكان پذير است كه به آنها تكنيكهاي مديريت ريسك اطلاق ميگردد : بقیه در ادامه مطلب
1) نگهداري 2) گريز 3) اجتناب
4) كاهش پيشگيري 5) انتقال 6) خنثي سازي
1) نگهداري یا قبول ریسک:
نام ديگر اين رفتار، خود بيمه گري است. در اين حالت نگهدارنده ريسك بايد زمان كافي براي درنظرگرفتن ذخايرلازم جهت جبران خسارت داشته باشد. در واقع، شخص بايستي هميشه بخشي از داشته خود را براي رفع خطرات آتي، نگهداري و انباشته كند .
بسياري از افراد جامعه و بخصوص بازرگانان، ناگزيرند بخش عمده اي ازسرمايه خود را براي ايام وقوع خطر( اصطلاحا براي روز مبادا) كنارگذاشته تا در صورت بروز حوادث، صرف جبران زيانهاي متحمله نمايند ( خود بيمه گري )
2) گريز :
مهمترين حالت در اينگونه رفتار، ورشكستگي است.بسياري از كارشناسان، گريز را ازتكنيكهاي مديريت ريسك نميدانند چون اين رفتار نشان دهنده كوتاهي و قصور فرد از انجام تعهدات مقرر، بجاي تدبير و مديريت است .
3) اجتناب:
حالتي است كه شخص يا شركتي براي اجتناب از درگيري با ريسك، فعاليت وانجام امورخاصي را ترك مي كند و انجام نميدهد. مثل كارخانه توليد اتومبيلي كه براي اجتناب از مسؤوليتهاي ناشي از توليد و غيره، توليد آنرا متوقف ميكند. و يا شخصي كه اتومبيل خود را بدليل جلوگيري از ريسكهاي داشتن اتومبيل مي فروشد، كه البته اين حالت، راه حل معقولانه ومناسبي نميتواند باشد مگر در برخي موارد خاص .