راههاي مقابله با افسردگي شغلي بقیه در ادامه مطلب
براي بسياري، شغل يك منبع درآمد و عامل شناسايي است و محل كار، جايگاهي است كه تقريباً نيمـي از عمــر خــود را در آن سپري مي كنيم. در اين باره بينديشيد. اكثر ما روزي هشت ساعـت از وقتمــان را در محــل كار مي گذرانيم. اگر ساعتهايي را حساب كنيم كه صرف رفت و آمد و اضافه كاري مي شود، اين زمان شايد روزانه به 10 يا حتي 12 ساعت هم برسد.
در اين جا بايد پرسيد كه آيا هرچه بيشتر كار مي كنيم، كمتر لذت مي بريم؟ امكان دارد شغلها، منبع ناخوشي باشند. امروزه دو عامل فشار رواني (استرس) و افسردگي باليني، محل كار را »خلل پذير« مي سازند. به موجب بررسي پيمايشي كه توسط جامعه كارشناسان مدد كار كارمندان (ايي اي پي اي) صورت گرفت، معلوم شد كه فشار روحي و افسردگي باليني به ترتيب دومين و سومين مشكل بسيار مهم محل كار، البتــه بعد از بحران خانوادگي، محسوب مي گردد. برآورد شده است كه هر ساله در ايالات متحده بر اثر كاهش بازدهي، كارگريزي و مرگ نابهنگام، ميلياردها دلار به هدر مي رود.
پنجاه درصد تلفات جاني ناشي از ده علت عمــده ي مــرگ و ميـر در ايالات متحده را مي توان به عوامل رفتاري، از آن جمله فشار رواني نسبت داد.
فشار رواني و كاميابي
ما براي انجام كار به نيكوترين شيوه اي، بايد تنش و فشار روحي ايجاد كنيم. به جريان يافتن آدرنالين درخونمان نياز داريم. ولي تنش زياده از حد، موضوع متفاوتي است.
شايع ترين علامتهاي فشار بي نهايت شغل عبارتند از خستگي، بي خوابي، فشار خون، سردرد، زخم، ترش كردن، ناتواني در تمركز يا آرميدن و بي اشتهايي.
پوﻛﻰاستخوان حالتي است كه ﺪﺮﺁن استخوان ﺷﻛﻧﻧﺪﻩ شده و احتمال ﺸﻛﺴﺗﮔﻰ با ضربات كوﭽﻚ افزايش مي يابد.پوﻛﻰاستخوان از ﮔﺮفتاريهاي بسيار شايع جوامع بشري است كه بعد از سن 35ساﻠﮔﻰ روند ﺁن در انسان اغاز ميشود. حدود نيمي از زنان مسنتر از 75 سال به بيماري ﭙﻮﻛﻰاستخوان مبتلا مي شوند. به طور تقريبي از هر سه زن يك نفر و از هردوازده مرد يك نفر به ﭙﻮﻛﻰاستخوان مبتلا مي شوند و اين امر در سال منجر به ده هزار شکستگی ناتوان كننده در مبتلايان مي شود كه ﻤﺘﺄﺳﻔﺎﻨﻪ تعداد اندكي از مبتلايان به ﭙﻮﻛﻰاستخوان مورد بررسي و ارزيابي قرار ﻤﻰﮔﻴﺮند. بقیه در ادامه مطلب
پوﻛﻰاستخوان عارضهﺍي است كه با بالا رفتن سن بوجود ميﺁید. در نتيجه از استحكام بافت واملاح استخواني كم شده و از مقاومت ﺁن كاسته مي شود. استخوان انسان در سن كودكي خاصيت ارتجاعي و تحمل فشار زيادتري را دارد و به تدريج سفت ومحكم شده و از مقاومت ﺁن كاسته مي شود و اين ﻤﺴﺋﻟﻪ در سن20 ساﻟﮔﻰ به اوج خود مي رسد و بين سن 20تا35 ساﻟﮔﻰاستحكام استخوان به همان قوت باقي مي ماند. به همين دليل در افراد جوان ضربات بسيار شديد مثل تصادفات مي تواند منجر به ﺷﮐﺳﺗﮔﻲاستخوان شود، اما از اين سن به بعد بتدريج و با سرعتي كم از تراكم استخوان كاسته مي شود و استخوان ها با بالا رفتن سن ﭙﻮﻚ مي شوند. در زنان بعد از ياﺋﺳﮔﻲ به علت توقف ترشح هورمونهاي زنانه و نقش مهم اين هورمونها در استحكام استخوانها ،شيوع ﭙﻮﮐﻰاستخوان زيادتر مي شود.
خطرات مربوط به کشيدن و هل دادن بار کشيدن و هل دادن بار داراي خطراتي براي بدن انسان مي باشد. اين خطرات در نوع کار،شخص انجام دهنده، نوع بار، محيط و تجهيزات نهفته مي باشد. نوع کار: موارد زير باعث افزايش خطرات مي شود : 1- سطوح ناهموار با شيب تند 2- افزايش تعداد هل دادن و کشيدن بدون وجود استراحت کافي 3- وجود موانع و پاگيرها 4- تلاش فراوان در شروع کردن و خاتمه کار 5- هل دادن و کشيدن هاي تکراري 6- حالت دستها در حين انجام کار مخصوصا وضعيت مچ و ارتفاع شانه ها بسيار مهم است. شخص انجام دهنده: 1- افراد داراي قابليت ها و توانايي هاي مختلفي مي باشند. براي مثال: براي يک کارگر بلند قد هل دادن يک گاري با دستگيره هاي در ارتفاع پايين بسيار دشوار است در حاليکه يک کارگر کوتاه قد حتي نمي تواند آن چيزي را که پشت گاري مي باشد ببيند. 2-محدوديت هايي مثل: بيماري، معلوليت، بارداري و ... مي تواند درکاهش توانايي کارگر در انجام کار ايمن مهم باشد. 3-ممکن است کار به ظرفيت ها و توانايي هاي جديدي نياز داشته باشد. بنابراين بايد در نحوه انجام کار بيشتر دقت کرد. 4-دستورالعمل و آموزش هاي اختصاصي در اين امر بسيار مهم است. نوع بار: بقیه در ادامه مطلب
توصيه ها و مقايسه استانداردهاي ارگونومي در خصوص طراحي ايستگاههاي کاري و ابعاد محيط کار مستقيماً به داده هاي آنتروپومتريکي بستگي دارد. ايستگاههاي کاري را مي توان به سه دسته تقسيم کرد.
1) ايستگاه کار ايستاده
2) ايستگاه کار نشسته
3) ايستگاه کار ايستاده- نشسته
در طراحي ايستگاه کار, ارتفاع کار اهميت ويژه اي دارد. چنانچه ارتفاع کار بلند باشد دست براي جبران اين وضعيت بالا قرار مي گيرد و اين خود باعث درد در ناحيه گردن و شانه خواهد شد و پايين بودن ارتفاع نيز باعث خم شدن فرد و در نهايت درد کمر مي گردد. بنابراين ارتفاع کار بايد به گونه اي متناسب با ارتفاع بدن شخص طراحي شود. در حالت ايستاده بهترين ارتفاع براي انجام کار, در فاصله 50 تا 100 ميلي متر زير ارتفاع آرنج است در کارهاي متوسط بهترين ارتفاع 10 تا 15 سانتي متر پايين تر از سطح آرنج بوده و در کارهاي سنگين ارتفاع مناسب حدود 15 تا 40 سانتي متر پايين تر از سطح آرنج مي باشد.
1- حدود دسترسي :
برای مشاهده نتن کامل به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
درمان(Management) بقیه در ادامه مطلب
الف) اصول كلي درمان
سنگ بناي درمان آسم شغلي، تشخيص سريع و بهموقع و اجتناب از مواجهه كارگر با مواد محرك است. اين مسئله خصوصاً در مورد آسمهاي شغلي ناشي از مواد حساسكننده، صادق است زيرا مواجهه با مقدار كمي از مواد حساسكننده ميتواند باعث آسم مقاوم شود. كساني كه دچار آسم ناشي از مواد محرك يا آسم تشديد شده بهوسيلة كار هستند در صورت مهيا شدن شرايط مهندسي، ممكن است بتوانند به كار معمول خود ادامه دهند و بدين منظور بايد به آنها وسايل محافظت از سيستم تنفسي داده شود. كساني كه دچار آسم شغلي ميشوند بايد براساس پروتكلهاي منتشر شده تحت درمان طبي قرار گيرند. از آنجايي كه علت اصلي آسم، التهاب است، استروئيدها سنگ بناي درمان هستند.
Malo و همكارانش نشان دادند كه افراد داراي آسم بهعلت مواد حساسكننده و يا ناشي از مواد با وزن مولكولي كم يا زياد، در صورت عدم مواجهه و استـفاده از استـروئيد استنشاقي، بهبودي قابل توجهي پيدا ميكنند؛ بهعلاوه اين افراد بايد از استعمال دخانيات اجتناب نمايند و در ضمن بايد در مورد آسمشان آموزش ديده و علائـم هشداردهندة حمله آسم را بشناسند و نحوة اسـتفاده از دارويشان را بدانند. اگر بيماري آسم بهوضوح در محيط كار، بد شود، بيمار بايد از محيط دور شود. كرومــولين سديم بهويژه در پيشگيري آسم ناشي از حيوانات آزمايشگاهي، كاربرد دارد. ايمني درماني در اكثر موارد آسم شغلي، بررسي نشده است و كارايي آن در كارگـراني كه با صدف ماهي و يا حيوانات آزمايشگاهي و يا گربه سر و كار دارند، نشان داده شده است.
ب) مسائلي كه در مورد محيط كار بيمار مطرح است :
كساني كه آسم شغلي وابسته به مواد حساسيتزاي تأئيد شده دارند بايد از چنين محيطهايي دور شوند. افتراق ما بين آسم شغلي ناشي از مواد حساسيتزا۱ با آسم شغلي ناشي از مواد محرك۲، بهعلت داشتن درمانهاي متفاوت، مهم است. افراد داراي آسم ناشي از مواد حساسيتزا حتي با مقادير كم اين مواد، دچار واكنش ميشوند و اصلاً نبايد در آن محيط قرار بگيرد ولي افراد داراي آسم ناشي از مواد محرك، ميتوانند در همان ساختمان كار كنند اما آنها را بايد به جايي برد كه با مقادير زياد اين مواد، مواجهه نداشته باشند و يا از وسايل محافظتي استفاده كنند. پيگيري بيماران نشان داده است كه اكثر بيماران آسم شغلي حتي اگر سالها پس از اجتناب از مواجهه، بررسي شوند، بهطوركامل بهبود نيافتهاند و اين امر اهميت تشخيص بهموقع و سريع را مشخص ميكند.
در صورتيكه بيمار با وجود درمان دارويي مناسب، هنوز هم دچار افزايش غيراختصاصي پاسخدهي راههاي هوايي باشد، ممكن است به محدود كردن مواجهات محيطي وي با عوامل آغاز كننده غيراختصاصي آسـم مانند: هـواي سرد، دود، گرد و غبار و همچنين محدود كردن فعاليت بيمار، نياز باشد.
پ) مسائلي كه در مورد ديگر كارگران مطرح است :
اگر در محيط كاري، فردي مبتلا به آسم شغلي باشد، اين يك زنگ خطر است و بايد خطر بروز آسم شغلي را با استفاده از تغيير در روش كار و بهبود تهوية هوا، كاست.