آیا می دانید انتخاب رنگ ارتباط بسیار نزدیکی با شخصیت افراد دارد ؟ بقیه در ادامه مطلب
آنچه در زیر می خوانید می تواند راهنمای خوبی برای شما باشد اما فراموش نکنید که نتیجه آن در رابطه با شخصیت شما صد در صد نیست و نوع شخصیت شما را یک روانشناس با تست های تخصصی تعیین خواهد کرد ولی مطلب ذکر شده در زیر کمک زیادی به شما در این رابطه خواهد کرد.
سیاه:
سیاه رنگی مطلق است که در فراسوی آن، زندگی تمام می شود.سیاه یعنی نه، که نشانه ای از ترک عشق و انصراف از فعالیتهای جمعی است.به معنی نیستی، ناامیدی به آینده و سکوتی ابدی است و حس سنگینی را به افراد القا می کند.
تأثیر خوبی بر مزاج ندارد و در کودکان هم اثرات منفی دارد.دوستداران رنگ سیاه معمولا” خسته و افسرده اند.
اگر خسته نباشند، ناراضی اند.اگر ناراضی نباشند، مغرورند.اگر مغرور نباشند، انکار می کنند.
اگر انکار نکنند هم ناراضی اند، هم مغرور، هم خسته و هم انکار می کنند اما احتمالا” خودشان هم خبر ندارند.
طرفداران سیاه زیاد هم ناامید نشوند چون از طرفی دیگر سیاه نمادی از آبرومندی و شرافت است(دیده اید ماشین های شیک و کلاس بالا معمولا” سیاه و براقند)
قهوه ای:
آدمهای قهوه ای را بدون قسم خوردن می توان باور کرد، یعنی حرفشان سند است.اما طرفداران این رنگ معمولا” آواره اند(جالب است بدانید که رنگ مورد علاقه آوارگان جنگ جهانی دوم، قهوه ای بوده است).
قهوه ایها یا یک بیماری جسمی جدی دارند و یا مشکلی که به نظر آنها غیر قابل حل است، پس این افراد از نظر جسمی و روحی در خطرند.
خاکستری:
فشارعصبی ناشی ازکار،به « بیماری نامرئی » مشهوراست که می تواند برفرد، سازمان وافراد درون آن تاثیر بگذارد . بقیه در ادامه مطلب
تعريف فشارعصبی
عارضه ای است که سلامت جسمی وفکری فرد را به مخاطره می اندازد وزمانی به وجود می آید که بدن بیشتر ازحد معمول ازتوانایی هایش استفاده میکند.زمانی که فشارفیزیکی وروانی برانسان وارد می شود، ترشح هورمونی هایی مانند آدرنالین وکورتیزول دربدن افزایش می یابد . این هورمون ها تغییرات عمده ای را درضربان قلب ، فشار خون ،سوخت وسازبدن وفعالیت فیزیکی به وجود می آورند. این واکنش ها درزمانی که فرد تحت فشاراست کمک می کنند که کارآیی او افزایش یابد ، اما دردرازمدت برای بدن مضر هستند .
علاوه برزیان های فردی ،عوارض عمومی فشارعصبی همچنان بالا و رو به افزایش است . هزینه های خدمات عمومی نظیر مراقبت بهداشتی ازکسانی که دراثر فشار عصبی دچار بیماری یابازنشستگی زودهنگام شده اند ، کمک های درحال ارائه به معلولینی که دراثرفشار عصبی ناتوان شده اند و.... برجامعه سنگینی می کند .علاوه براین فشارعصبی ،افراد را دچار زودرنجی وتحرک پذیری می کند واین موضوع برکیفیت کلی زندگی افراد تاثیر سوء به جا می گذ ارد .علایمی نظیر بی حوصلگی ونوسان دررفتار ممکن است همکاران ، دوستان وخانواده فرد را ازاو بیزار کند. گاهی هم این مسئله می تواند یک دور باطل ازاعتماد به نفس رو به زوال را ایجاد کند که به مشکلات عاطفی جدی تری نظیر افسردگی منجرمی شود.
اثرات فشارعصبی برسلامت بدن
یکی ازدلایل عمده بروز بسیاری ازعوارض مانند فشارخون بالاو بیماری های قلبی ، فشارعصبی درازمدت است.درعین حال این گونه فشارهای طولانی مدت می تواند خطرابتلا به بیماری های فکری وروانی را نیز افزایش دهد تغییرات رفتاری ناشی ازفشاربالای عصبی مانند کشیدن سیگار به میزان زیاد واحیانا استفاده از مواد مخدر نیزمنجر به کاهش چشمگیر سطح سلامت جسمی می شود . داروهای تجویزشده مانند آ رام بخش ها اگر چه درکوتاه مدت برای تسکین اضطراب مفیدند ،ولی اعتیاد آور هم هستند وعوارض جانبی همچون کاهش تمرکز، ضعف درهماهنگی باهمکاران وسردرگمی را به همراه دارند وچون دلایل اصلی فشارعصبی رااز بین نمی برند ، لذا درمان مناسبی محسوب نمی شوند. فشارعصبی ناشی از کار،خواه ناخواه برجنبه های دیگر زندگی فرد هم تاثیر می گذارد اتخاذ تصمیم های اشتباه درمحل کارومنزل ممکن است به حادثه ودرگیری ،خسارت مالی یا حتی ازدست دادن شغل فرد منتهی شود.
اثرات فشارعصبی ناشی ازکاربرخانواده
دنیای امروز استرس های مختلفی دارد كه بعضی از این استرس ها مختص محیط كار است. نزاع با یك همكار، محروم شدن از پاداش، دیر رسیدن به سر كار و فشار هیأت مدیره یا رؤسای سازمان به مدیر را می توان نمونه هایی از استرس های محیط كار نامید . مدیران برای این كه بهداشت روانی محیط كار را تأمین كنند باید با مفاهیم اساسی بهداشت روانی آشنا شوند. مدیران باید توجه داشته باشند كه مدیریت اثربخش نیز بدون توجه و اعتماد به سلامت روانی كاركنان حاصل نمی شود و برای رسیدن به این مهم باید اصول بهداشت روانی در سازمان را رعایت نمایند.مطلب ذیل به موضوع فوق می پردازد. بقیه در ادامه مطلب
● اصول بهداشت روانی در سازمان :
۱- ایجاد جو صمیمیت، همدلی، صداقت، همكاری و احترام متقابل در میان كاركنان سازمان.
۲- پرهیز از اعمال روش های مبتنی بر زور و اجبار در محیط سازمان.
۳- شناسایی استعدادهای بالقوه كاركنان تحت نظارت سازمان و فراهم ساختن رشد و شكوفایی این استعداد در حد توان و امكانات سازمان.
۴- پرهیز از قضاوت های كوركورانه و مبتنی بر پیشداوری در مورد كار و رفتار كاركنان سازمان. استرس و نگرانی های افراد نسبت به كار ، خانواده و نگرانی های مادران كارمند نسبت به وضع كودكان خود، وضع اقتصادی، انتظارات سازمان از كارمندان و... همگی سبب می شود كه فرد از لحظه بیداری بامداد تا هنگام آرمیدن شامگاه همواره دچار هیجان ها، تنش ها، نگرانیها و امیدهای گوناگونی باشد كه گاه با ظرفیت بدنی، عصبی و روانی وی متناسب نیست و افراد و سازمان را دچار مشكل می كند.اگر سازمان به سطح تولید مناسب برسد اما كاركنان سازمان افراد عصبی، افسرده، ناراحت و پرخاشگر در انتظار فرصتی تا پریشانیهای روانی خود را با كم كاری، ترور شخصیت یكدیگر، غیبت، شایعه پراكنی و ایجاد سوانح و حوادث و به شیوه ای مخرب نشان دهند در این صورت آیا می توان چنین جامعه ای را سالم یا موفق دانست؟ شكی نیست كه پاسخ به این سؤال منفی است بنابر این می توان گفت نقش و وظیفه دیگر هر مدیر لایق، دورنگر و كاردان، تأمین بهداشت روانی كاركنان سازمان است.
● بهداشت روانی به سه قسمت تعریف می شود :
۱- نگرانی های مربوط به خود، ۲- نگرش های مربوط به دیگران، ۳- نگرشهای مربوط به زندگی.
نشانه هایی وجود دارد كه ما را از دشواریهای روانی، به ویژه در خود فرو رفتن، پرخاشگری، خودمداری، بی اعتمادی شدید، احساس ناتوانی و وابستگی مطلع سازد. به علاوه برای داشتن بهداشت روانی خوب شرایطی وجود دارد كه عبارتند از : روبه رو شدن با واقعیت، كم توقع بودن، دشمنی نكردن با دیگران و كمك رسانی به مردم.